دیگر است، زیرا حیات هر سازمان به دانش و مهارت نیروی انسانی آن بستگی دارد؛ یعنی هرچه این نیرو بهینه باشد قابلیت سازگاری سازمان با محیط متغیر بیشتر میشود. چالشهای محیطی عصر حاضر از نظر پیشرفت سریع فناوری، افزایش انتظارات مشتریانو ضرورت انعطافپذیری، سازمان را به جستجوی راهی برای تداوم بقای خود وادار کرده است. در این میان، بسیاری از سازمانها راهحل را در اجرای برنامههای توانمندسازی تشخیص داده و تلاش کردهاند با اجرای این برنامهها، ضمن توجه به متغیرهای موثر بر احساس افراد، از توانمندسازی آنها جهت رفع موانع درونی و بیرونی استفاده کرده و زمینه لازم برای پرورش کارکنان توانمند را به وجود آورند. (سرفرازی، شاه حسینی، راهکار توانمندسازی، پژوهش نامه86، 90)
به طور کلی توانمندسازی کارکنان، پیامدهای نگرشی و رفتاری خاصی را برای سازمانها به همراه داشته و بر توان آنها در عرصه رقابت خارجی میافزاید. پس مهمترین عامل بهرهوری در سازمانها و در نهایت کل جامعه، منابع انسانی است. تردیدی نیست که شکوفایی هر جامعهای در بهبود پرورش منابع انسانی آن نهفته و بدین سبب است که مسوولان سازمانها با یاری متخصصان رفتاری و منابع انسانی، توجه خاصی به پرورش کارکنان مبذول میدارند. یکی از این مهمترین مفاهیم در راستای بالندگی منابع انسانی، توانمندسازی کارکنان است. (همان منبع)
از آنجایی که عملکرد موفقیتآمیز سازمانها در گروه وظایف مدیریت یعنی: برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل است و انجام این گونه وظایف نیز در گرو اطلاع رسانی به مدیریت است از این رو پیشرفت سازمانها بدون برخورداری از ابزارهای اطلاعرسانی و کسب مهارتهای لازم در زمینه کاربرد فناوری اطلاعات و همچنین اطلاعرسانی به کارکنان و مدیران برای توانمند کردن آنها در کارهایشان امری غیرممکن است. (استونر، فریمن [2]، 1386، ص 13)
مفهوم توانمندسازی در سالهای اخیر مورد توجه همه دستاندرکاران امور سازمان قرار گرفته است توانمندسازی بسان راهبرد منابع انسانی برای خلق کارامدی، بهرهوری و خشنودی بیشتر کارکنان در محیط کارشان مورد استفاده قرار گرفته است. شرت وگرر(1994) اعتقاد دارد که توانمندسازی فرصتهایی است که به افراد برای خود مختاری، انتخاب، مسوولیتپذیری و مشارکت در تصمیم گیری سازمان داده شده است. ترلاکسن [3]توانمندسازی را فرایند تغییر عملکرد کارکنان از وضعیت آنچه که به آنها گفته شده انجام دهند به آنچه که نیاز هست انجام دهند. (اندرو سکیوس [4]، 2003، ص 262)
1-1-بیان مسئله:
امروزه در هر سازمانی بحث بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و سیستمهای اطلاعاتی مطرح و از سود و زیان آن سخن میگویند. طبیعی است فناوری یک راه باصرفهتر در برابر روشهای سنتی اهمیت پیدا میکند پس مدیران باید تاثیر و نقش فناوری اطلاعات را بر بهرهوری سازمان، و میزان آن را بسنجند. تعیین میزان این تحقیق از دغدغههای مهم تصمیمگیرندگان سازمانی است. فناوری اطلاعات نقش حیاتی در ادامه بقای سازمان دارد و این امکان برای مدیران فراهم میسازد با پردازش سریع اطلاعات امکان کنترل و هماهنگی ساختارهای پیچیده را داشته باشند. و موجب میشود عملکرد سازمان با انسجام و بازخورد سریع انجام گیرد. (مهرینژاد، 1381، صص 227-224)
با توجه به دگرگونیهای سریع و پرشتاب دانش و معلومات بشری، همه چیز به شدت در حال تغییر و تحول است. سازمانها به عنوان یک سیستم باز با محیط در تعامل میباشند. و برای تداوم حیات نیازمند پاسخگوئی به تغییرات محیطی هستند. از آنجا که منابع انسانی مهمترین عامل و محور سازمانها محسوب میشوند، تجهیزات و آماده سازی منابع مزبور برای مواجهه با تغییرات، از اهمیت ویژه برخوردارند و کلیه سازمانها با هر نوع ماموریتی باید بیشترین سرمایه، وقت و برنامه را به پرورش انسانها در ابعاد